جایگاه اهل البیت علیهم السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی


آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که بر اساس اخبار تاریخی و روایات صحیح، در شأن اهل بیت علیهم‌السلام نازل شده است. این آیات در کنار احادیث فراوان و معتبری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، بیانگر مقام و جایگاه والای اهل بیت رسول خدا و لزوم پیروی از ایشان می باشد.

آیات نازل شده در شأن اهل‌بیت

مطابق با روایات وارد شده از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم‌السلام که در کتب فریقین آمده، آیات بسیاری از قرآن دلالت بر ولایت و امامت و عصمت اهل بیت علیهم‌السلام دارد. در این جا تنها به ذکر مواردی چند بسنده می‌شود.

الف) آیه تبلیغ:

مطابق حدیث غدیر که حدیثی متواتر است و هیچ یک از دانشمندان اسلام در صدور آن تردید ننموده‌اند، پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین حج خود با نام حجةالوداع، حضرت علی علیه‌السلام را از طرف خدا به عنوان خلیفه، وصی و امام پس از خود معرفی نمود. در نقل‌های شیعی این روایت، پیامبر بر این مسئله تاکید می‌کنند که امامت و ولایت را تا روز قیامت در نسل خود باقی می‌گذارند.

خداوند در «آیه تبلیغ» که در این روز بر پیامبر اکرم نازل شد، ایشان را مأمور به ابلاغ این پیام نموده است:

«یا أَیهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَایهَْدِى الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»؛ (سوره مائده/ ۶۷) اى پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانى تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده اى و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوى دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتى) راهنمایى نخواهد کرد.

ب) آیه اکمال:

همچنین در «آیه اکمال» که همان روز غدیر نازل گردید، اتمام نعمت و اکمال دین را با این واقعه می‌داند و می فرماید:

«... الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً»؛ (سوره مائده/ ۳) امروز دین شما را به حد کمال رساندم و نعمت را بر شما تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.

ج) آیه ولایت:

روزی حضرت علی علیه‌السلام در نماز، انگشتر خود را به سائلی بخشیدند که این آیه نازل گردید: «إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ»؛ (سوره مائده/ ۵۵) ولىّ امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانى خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات مى دهند.

به اتفاق مفسران، مراد از جمله «وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ ...» در این آیه امام على علیه‌السلام است.

د) آیه اولی‌الامر:

هنگامی که آیه‌ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی‌الْأَمْرِ مِنْکم ...» (سوره نساء/ ۵۹) نازل گردید، جابر انصاری از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال نمود: یا رسول ‌الله، ما خدا و رسول او را شناخته‌ایم، لازم است که «اولی الأمر» را نیز بشناسیم.

پیامبر اکرم پاسخ داد: ای جابر، آنان جانشینان من و امامان بعد از من‌اند. نخستین آنان علی ابن ابیطالب است و سپس به ترتیب: حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن حسین، محمد بن علی، که در تورات به "باقر" معروف است و تو در هنگام پیری او را خواهی دید و هر وقت او را دیدی، سلام مرا به او برسان. پس از محمد بن علی نیز به ترتیب، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و پس از ایشان فرزندش می‌باشد که هم‌نام (محمد) و هم‌ کنیه من (ابوالقاسم) است. اوست که از نظر مردم پنهان می‌شود و غیبت او طولانی می‌گردد تا آن جا که فقط افرادی که ایمان راسخ دارند، بر عقیده‌ی به او باقی می‌مانند.

ه) آیه تطهیر:

از آنجا که گناه، ظلم به نفس است، پس مطابق با آیه ذیل، امامت جز معصوم به کس دیگری نمی‌رسد: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قالَ لاینالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ (سوره بقره/ ۱۲۴) و (به یاد آر) هنگامى که خدا ابراهیم را به امورى امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایى خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید.

از این رو خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّما یریدُاللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً»؛ خدا چنین مى خواهد که هر رجس و آلایشى را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند. (سوره احزاب/ ۳۳)

موافق اخبار شیعه و اهل سنت، مراد از «اهل البیت» در این آیه، پیغمبر و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام است. یکی از دلایل این سخن، «آیه مباهله» است که در ادامه ذکر می شود.

و) آیه مباهله:

«فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلی الْکاذِبِینَ»؛ به آنان (مسیحیان نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می‌کنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم شما نیز از نفوس خود را؛ آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم. (سوره آل عمران/ ۶۱)

شأن نزول این آیه که شیعه و اهل سنت در مورد آن اتفاق نظر دارند، یکی دیگر از دلایل حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام است. در کتاب «اسباب نزول» واحدی از علمای اهل سنت در قرن پنجم هجری چنین آمده است: «عاقب و سید در رأس هیأت نجرانى نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمدند و پیغمبر آن دو را به اسلام دعوت کرد. گفتند: ما پیش از تو تسلیم خدا بوده ایم. فرمود دروغ مى گویید، مى خواهید بگویم چه چیز شما را مانع از مسلمان شدن است؟ گفتند: بگو، فرمود: صلیب دوستى و شرابخوارى و گوشت خوک خوردن و آن دو را دعوت به مباهله (ملاعنه) کرد و قرار شد فردا صبح بیایند. صبح، پیغمبر صلی الله علیه و آله دست على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام را گرفت و به دنبال عاقب و سید فرستاد. آنها دعوت (به مباهله) را اجابت نکردند، و پذیرفتند که خراج بدهند. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود قسم به آن که مرا به حق مبعوث کرد اگر به ملاعنه حاضر مى شدند صحرا آتشباران مى شد».

علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌فرماید: «رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی علیه‌السلام و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهماالسلام را نیاورد، معلوم می‌شود که برای کلمه اول به جز علی و برای کلمه دوم به جز فاطمه و از سوم بجز حسنین علیهم‌السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان «اهل بیت» رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم».

حدیث ثقلین بیانگر جایگاه اهل‌بیت

مطابق با «حدیث ثقلین»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در واپسین روزهای عمر شریف خویش به عنوان وصیتی همیشگی برای امت خود فرمودند: «إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض ما إن تمسّکتم بهما لن تضّلوا أبدا»؛ من در میان شما امت دو چیز نفیس وزین و گرانبهایی را باقی گذرنده‌ام که کتاب خدا و عترت من هستند، که این دو هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند تا وقتی که بر من نزد حوض کوثر وارد شوند و تا وقتی به این دو تمسک جویید گمراه نمی شوید.

لازم به ذکر است صحت حدیث متواتر ثقلین از نظر فریقین در رساله‌ای که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر در این مورد چاپ نموده، به اثبات رسیده ‌است. این حدیث علاوه بر امامت ائمه علیهم‌السلام، اثبات اتصال قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام را می‌نماید و نشان می‌دهد که قرآن را به تنهایی بدون اهل بیت علیهم‌السلام نمی‌توان فهمید.

وجوب اطاعت ائمه علیهم‌السلام

مطابق با آیه ولایت (سوره نساء/ ۵۹) و آیه اولی الامر (سوره مائده/ ۵۵)، خداوند اطاعت از ائمه علیهم‌السلام را واجب نموده است. همچنین خدا در قرآن امر به بودن با «صادقین» نموده: «کونوا مع الصادقین»؛ (سوره مائده/ ۱۱۹) که بالاترین مصداق «صادقین» ائمه علیهم‌السلام هستند.

در احادیث آمده است:

  • افضل آن چیزی که بندگان به وسیله آن به خدا نزدیک می شوند اطاعت خدا و اطاعت رسول و اطاعت از اولی الامر است.
  • اطاعت ائمه علیهم‌السلام، اطاعت پیامبر و سرباز زدن از اطاعت آنان، سرباز زدن از فرمان پیامبر است.
  • و تاکید شده بر این که کسی نمی‌تواند بدون امام به خدا تقرب پیدا کند.

پانویس

  1. عوالی اللئالی، ابن ابی الجمهور احسائی، الجمله الثانیه: فی الاحادیث المتعلقة بالعلم و اهله و حاملیه، حدیث ۱۲۰.
  2. اسباب نزول واحدی، سوره آل عمران، ذیل آیه ۶۱.
  3. وافی، کتاب الحجه، باب فرض طاعة الائمه علیهم‌السلام.
  4. وافی، کتاب الحجه، باب وجوب موالاتهم والاقتداء بهم والکون معهم، حدیث ۵.
  5. وافی، کتاب الحجه، باب من دان الله تعالی بغیر امام من الله.